حتماً اين شوخي را در فوتبال شنيدهايد كه بازيكني توپ را به اشتباه به دروازه خود ميزند و مربي فرياد میزند که «مارادونا» را ولش كنيد و «مملي» خودمان را بگيريد!
شوت كردن توپ در زمين حريف كار پسنديدهاي است. مربيان ورزشي هم نمرات خوبي به بازيكني كه توپ را به دروازه حريف وارد ميكند ميدهند، اما اگر بازيكني توپ را به دروازه خودي بزند، چه توصيفي دارد و اگر مرتب اين كار را انجام دهد، آن تيم چه سرنوشتي پيدا ميكند و...
فوتبال و چشمهاي خوابآلود كاركنان ادارات و سازمانها كه تا نيمهشب توپگرد را در تلويزيون دنبال ميكنند و جمع شدن آنها در ساعات اداري مقابل يك تلويزيون و فريادهايي كه با هر شوت به هوا بلند ميشود و عدم پاسخگويي به مراجعان در زمان برگزاري مسابقات فوتبال داخلي و خارجي، بهانهاي است تا بحثي ديگر از مجموعه مديريتها را تعريف كنيم. اين روزها مشكلات اداري، كمبودها، دلنگرانيها، سوال و جواب كردنها و دهها عامل ديگر شرايطي را به وجود آورده است كه بسياري از كارشناسان، كارشناسي نميكنند.
روساي ادارات اظهارنظر نميفرمايند، مديران پايه، تصميمگيري لازم را سخت ميدانند، مديران مياني توپ را به زمين بالاتر مياندازند و ...
فرض كنيم فردي براي كاري به يك سازمان مراجعه كرده و تقاضايي را ارائه داده است؛ اين تقاضا به دبيرخانه تحويل داده ميشود، مسئول دبيرخانه آن را شماره كرده و براي دايره مربوطه ميفرستد. مسئول دايره مربوطه آن را به كارشناس ارجاع ميدهد، كارشناس بيحوصله اظهار نظر را بر عهده رئيس اداره ميگذارد و مسئول دايره در گوشه آن براي معاون مينويسد «اظهارنظر فرماييد». معاون اداره بدون تعمق براي رييس خود مينويسد «جهت ملاحظه»، رئیس اداره شانهها را بالا مياندازد و به مدير خود مينويسد «جهت دستور مقتضي». مديريت پايه، دلنگران به مديريت مياني مينويسد «جهت استحضار» و مديريت مياني شتابزده و با كمي تملق به مديريت بالاتر مينويسد «عينا جهت رهنمود لازم و ارائه طريق و دستور مقتضي». مقام عالي نامه را ميبيند و مينويسد «جهت ملاحظه برادران هياتمديره» و اعضاي هيات مديره دست به دست ميچرخانند و «پاراف» ميفرمايند و بعضي هم مينويسند «ملاحظه شد» و بعد از يك گردش چند ماهه، مقام عالي مينويسد «طبق مقررات اقدام گردد»، معاون مقامعالي به مدير پايينتر مينويسد «طبق نظر مقام عالي وزارت يا مديرعامل اقدام شود»، مدير مياني به رييس پاييني مينويسد «هرچه سريعتر با نظر معاونت محترم اقدام گردد»، رييس پاييني به معاون خود مينويسد...
اگر اين نامه در گردش يكي دو ماهه اداري و در بين راه گم و توسط كارشناس مربوطه بايگاني نشود، به مرحلهاي ميرسد كه ميبايست طبق نظر مديران بالاتر، وفق مقررات پاسخ داده شود.
هيچ یک از مديران ارجمند هم در بين راه سوال نميكنند كه مگر قرار بوده است در سيستم اداري، كاري غير از مقررات عادي انجام شود؟ و اگر مقررات از ابتدا معلوم و تعريف شده است، چرا نبايد نفر اول و در همان ابتداي ورود مراجعهكننده، پاسخ لازم را تهيه کرده و به او بگويد؟
به نظر ميرسد شرايط گوناگون اجتماعي و حتي اوضاع و احوال سياسي نيز بر گردش كار در سيستمهاي اداري اثر ميگذارد، در حالي كه در دانش مديريت ميخوانيم كه شرايط كار ميبايست فقط منبعث از فرهنگ و قوانين اداري و مديريتي باشد و بايد به ارتقاي سازمان انديشيد. بايد از همه ابزارها در جهت رشد و شكوفايي و پيشرفت فيزيكي، مادي و معنوي سازمان بهره برد، بايد به منابع انساني و تقويت آن بهعنوان مهمترين عامل در سيستمهاي اداري توجه كرد و....
پاس دادن كارها به دیگران يا به معناي ديگر، شريك كردن افراد مختلف در تصميمگيريها از نگاهي غيراداري و غيرقانوني حكايت ميكند.
عدم تصميمگيري مناسب و درگير كردن مديران سطوح عالي سازمان در كارهاي ريز و درشت، جز قفل كردن سيستم اداري هيچ خاصيت ديگري ندارد.
نگاه كارشناسي در سازمانها به معناي ارائه طريق است، وقتي نامهاي دريافت ميشود، ميبايست كارشناسي شود؛ اظهارنظر شده و در نهایت تصميم گرفته شود.
مديران عالي را بايد وقتي در مسائل كوچك سازمان شريك كرد كه دو يا چند نگاه در مورد يك مسئله وجود دارد و براي تصميمگيري و انتخاب از بين چند گزينه، نظر تصميمگيرنده آنها لازم شود، اگر همه سازمانها براساس قانون و آييننامهاي مشخص كار كنند، چه لزومي دارد كه به جز مراجعه به قانون و آييننامه، دنبال «ماده يا نرهاي» خاص بگردند؟
مديريت عالي سازمان نيز يك وظيفه مشخص برعهده دارد، ميبايست زمين بازي را با همه قوانين و چارچوبهاي آن براي بازيكنان خود مشخص و از دخالت در كارهاي كوچك پرهيز كند، مديريت ميبايست بازيكنان خود را به تمرين بيشتر وادارد.
دادن حوزه اختيارات بيشتر به مديران، سرپرستان، روساي ادارات و حتي ردههاي پايينتر تا كارشناسي و... حق مسلم كسي يا كساني است كه دل به سازمان خود بستهاند.
بازنگري در مسئوليتها از نيازهاي هر سازمان بهشمار ميرود. توجه به نيروي ميانسال و كشف نيروهاي كارشناس علاقهمند و آماده کردن بستر مناسب براي بروز استعدادها و جايگزين كردن كارشناسان جوان با ميانگين خدمتي 15ساله به جاي نيروهاي فرسوده از اولين گزينههاي يك مديريت عالي است.
موافقت با جايگزيني مديريت سنتي و محافظهكار و جلوگيري از ادامه خدمت آنها با تشكر و قدرداني از تلاشهاي آنها و استفاده از نگاههاي مشورتي در سطوح برنامهريزي به جاي كار اجرايي و حضور بيثمر در ادارات، جاري كردن آب تازه به مرداب خشك سازمانهاست.
يادمان نرود، آن كه توپ را به ديگري با قصد «انا الشريك» و به معناي عدم تصميمگيري در حوزه اداري خود پاس ميدهد، يار «تيم» نيست؛ خادمي است كه به سازمان خود خيانت ميكند.
اگر کمی چشمت را باز کنی، کارت دعوتهای مکرر بانک را در صداوسیما و روزنامهها میبینی!
برای دیدن هر شیء یا شخصی در طبیعت میتوان از ۳۶۰ زاویه به آن نگاه کرد. میتوان از ۳۶۰۰ زاویه یا ۳۶ هزار زاویه به آن نگریست.
در بحث «مدیریتهای محافظهکار» نوشتم که آنها معمولا با دانش مشتریمداری در تضاد کامل قرار دارند و از دانش ارتباطات به شدت فاصله میگیرند و روابط عمومی را باور ندارند و از هرگونه دوستی و نزدیکی با مشتری وحشت دارند تا میز و مقام خودشان را محفوظ نگه دارند.